نقدوبررسی فیلم وسریال

نقد و بررسی فصل دوم سریال Love Death & Robots

نام دیوید فینچر و تیم میلر (کارگردان Deadpool) به عنوان خالق و تهیه کننده سریال Love, Death & Robots از همان اول کنجکاو برانگیز بود. البته آن موقع هنوز نمی‌دانستم که این سریال از انیمیشن‌های کوتاهی تشکیل شده است که هر کدام هم داستانی جداگانه دارند. و راستش را بخواهید به جز سریال بلک میرور که یک استثنا است، زیاد نتوانسته‌ام با این سبک سریال‌ها (آنتولوژی) ارتباط برقرار کنم. این‌که هر اپیزود داستانی مجزا داشته باشد انگار همه چیز بین یک فیلم کامل بودن و یک سریال بلند شدن در نوسان است. تکلیف مشخص نیست. شخصیت‌ها و ایده‌های جذابی وجود دارد که می‌توانستند به راحتی یک فصل کامل سریالی را پوشش بدهند. اما سریال‌های آنتولوژی به سرعت از ایده‌ها عبور می‌کنند و سراغ داستانی جدید می‌روند. در ادامه با نقد و بررسی همه اپیزودهای سریال Love, Death & Robots در فصل دوم، همراه ما باشید.

اما عشق، مرگ + ربات‌ها این طور نیست. خیلی ساده می‌توان گفت این سریال مجموعه‌ای از انیمیشن‌های کوتاه است که در یک بسته بندی با چند تم مشترک جمع آوری شده است. و اگر مانند من از فیلم و انیمیشن کوتاه خوشتان بیاید، این سریال حتما ارزش دیدن دارد.

البته در این میان باید نکته‌ای را هم متذکر بشوم. انیمیشن‌های کوتاهی که معمولا در فستیوال‌های مختلف جایی برای دیده شدن دارند، بودجه‌های اندکی دارند. بعضی کارها توسط دو یا سه نفر ساخته شده است. اما انیمیشن‌های این سریال مشخص است که بودجه زیادی دارند و عوامل بسیار. و برای همین شاید از نظر بعضی دیده شدن انیمیشن‌های کوتاه این سریال باعث بشود که آثار مستقل به کناری گذاشته شود. یا توقع‌ها از کارها به طرز مصنوعی بالا برود که این بحث مفصل دیگری است.

حالا فصل دوم عشق، مرگ + ربات‌ها هم رسیده است. برعکس فصل اول که 18 اپیزود داشت، در فصل دوم فقط 8 اپیزود داریم که طولانی‌ترینشان با احتساب تیتراژ 18 دقیقه است. البته این را هم می‌دانیم که فصل سوم هم در راه است و آن هم 8 اپیزود خواهد داشت. این که چرا تهیه کنندگان و شبکه تصمیم گرفته‌اند به جای یک فصل 18 قسمتی دیگر، دو فصل 8 قسمتی داشته باشد علت‌های فراوانی دارد. اما محتمل‌ترین حالت این است که کیفیت از کمیت مهم‌تر است و یا این‌که بهتر است در دو سال، دو فصل از عشق، مرگ + ربات‌ها پخش شود تا این‌که بخواهد فاصله‌ای بیش از حد طولانی بین فصل‌ها پیش بیاید. این گونه تنور بحث درباره سریال بین طرفداران در هر سال داغ است.

درباره هر اپیزود جداگانه و کوتاه نوشته‌ام. اما اگر بخواهم نظر کلی درباره فصل دوم بدهم این است که نسبت به فصل اول کمی پسرفت داشته است. ایده‌های فصل اول جسورتر بود که چنین چیزی را در کلیت فصل دوم ندیدم.

………

اپیزود اول سریال Love, Death & Robots

Automated Customer Service؛ ساخته‌ی Meat Dept

این قسمت از داستان کوتاهی نوشته‌ی جان اسکالزی اقتباس شده است. اسکالزی در آمریکا اسم و رسمی در ژانر علمی تخیلی دارد و در ایران هم نشر تندیس کتاب جنگ پیرمرد را از او منتشر کرده است. در فصل اول هم سه اپیزود از آثار اسکالزی اقتباس شده بود که البته هیچ کدام زیاد قوی نبودند. و در این فصل هم با اپیزود نسبتا پیش و پا افتاده‌ای طرف هستیم و عجیب است که این اپیزود به عنوان اولین قسمت فصل دوم انتخاب شده است. یک ربات خانگی که حکم خدمتکار خانه را دارد ناگهان به یک ربات کشنده تبدیل می‌شود.

این ربات که گویی نسخه‌ای مدرن شده از HAL 9000 فیلم یک اودیسه فضایی استنلی کوبریک است، به وحشیانه‌ترین حالت ممکن به دنبال کشتن صاحبخانه، یعنی پیرزن و سگ کوچک و بامزه‌اش است. شاید تنها نکته جذاب این اپیزود حضور پیرزن و همسایه‌اش پیرمرد باشد. در سیستم فیلمسازی آمریکایی معمولا بچه‌ها و جوان و میانسالان را به عنوان نقش‌های اصلی می‌بینیم. در هالیوود جایی برای پیرمرد‌ها و پیرزن‌ها نیست. هر چند که در این چند سال اخیر که انواع و اقسام تغییرات بنیادین را پس از اعتراض‌های فراوان به وضعیت سینمای آمریکا دیدیم، فکر می‌کنم که استفاده از افراد مسن برای نقش‌های جذاب‌تر جان تازه‌ای گرفته است.

حالا فرقی نمی‌کند که فرمت سینمایی باشد یا انیمیشن. هر چند که انیمیشن همیشه چند قدم از سینمای زنده جلوتر بوده است. به هر جهت این اپیزود جدا از موردی که گفتم و طراحی اغراق آمیز شخصیت‌هایش (که به نظرم جذاب نیست) یک جورهایی تکرار مکررات است. ما طرفداران این ژانر خوب می‌دانیم که ربات‌ها قرار است بالاخره روزی وحشی بشوند و به جان آدم‌ها بیفتند. حالا سوال این است که بعدش چه؟

اپیزود دوم سریال Love, Death & Robots

Ice؛ ساخته‌ی Robert Valley

این قسمت 13 دقیقه‌ای بیشتر درگیر تصویرسازی است تا ایده پردازی. ایده‌اش بهانه‌ای است برای نشان دادن تصاویر خوش رنگ و لعاب و طراحی‌های جذاب و در بعضی‌ جاها چشم نواز. اما در همین مرحله هم باقی می‌ماند و جلوتر نمی‌رود. داستانش (مگر داستانی هم دارد؟) آن طوری نیست که بتواند در همین دقایق کم هم بیننده را کنجکاو نگه دارد. و تصاویر زیبایش هم ممکن است بعد از چند دقیقه تکراری و خسته کننده بشود. البته سلیقه‌ها متفاوت است. هستند افرادی که ذره‌ای به داستان و شخصیت اهمیت نمی‌دهند و فقط دوست دارند از دیدن تصاویر متحرک لذت ببرند. خوش به حال این افراد. شاید این اپیزود مورد پسندشان قرار بگیرد. اما شبیه به این قسمت را در فصل اول هم داریم. با نام Fish Night که به مراتب از اپیزود Ice بهتر است.

اپیزود سوم سریال Love, Death & Robots

Pop Squad؛ ساخته‌ی Jennifer Yuh Nelson

این قسمت یک نوآر علمی تخیلی درجه یک است. با داستانی جذاب. از همان آثاری که با خودت می‌گویی ای کاش طولانی‌تر بود. داستان در دورانی می‌گذرد که مردم به انتخاب خود می‌توانند عمر جاویدان داشته باشند اما همین ماجرا باعث شده است که جمعیت زمین از حالت طبیعی خارج بشود و بنابراین هر کودکی که بدنیا می‌آید را باید سر به نیست کرد.

گروهی شبیه پلیس مخفی وجود دارند که ماموریت کشتن کودکان را به عهده دارند. این اپیزود ماهرانه ساخته شده است و نمی‌توان به راحتی به آن سخت گرفت. شخصیت اصلی، کاراگاه بریگز، در همین مدت 15 دقیقه‌ای اپیزود به درستی تغییر می‌کند، به کمال می‌رسد و این کمال را هم به راحتی می‌پذیریم. فضاسازی جذاب است. اگر افراد خوش فکری پشت ساخت یک اثر باشند به خوبی می‌دانند که ترکیب باران و قاتلان کلاه شاپو به سر، ترکیبی است که هیچ وقت تکراری نمی‌شود و جذابیتش را از دست نمی‌دهد.

فقط همچنان حسرت می‌ماند که این اپیزود جای کار خیلی بیشتر دارد. یعنی امکان دارد که روزی نسخه‌ای بلند با همین کیفیت خوب را از این انیمیشن کوتاه ببینیم؟

اپیزود چهارم سریال Love, Death & Robots

Snow in the Desert؛ ساخته‌ی Dominique Boidin، Léon Bérelle، Rémi Kozyra

یکی از قسمت‌های جذاب این فصل با نام ایهام‌دارش. برف در بیابان. برف نام شخصیت اصلی این قسمت است. مردی با موهای سفیدی که قابلیت شفا پیدا کردن دارد و برای همین سال‌ها است که زنده مانده اما ترجیح داده در سکوت و تنهایی به زندگی‌اش ادامه بدهد. اما هستند افرادی که در این بیابان به دنبال برف می‌گردند تا یا او را از بین ببرند و یا مثل زنی به نام هیلدا که از زمین آمده است تا برف را برای انجام کارهای تحقیقاتی به زمین ببرد.

برف در بیابان تصاویر خارق العاده‌ای دارد. در فصل دوم سریال عشق، مرگ + ربات‌ها با سه اپیزود هایپر ریالیستیک طرف هستیم. انیمیشن‌هایی که بیشتر به فیلم شباهت دارند. این اولین اپیزود از این نوع انیمیشن است و در بعضی صحنه‌ها انصافا واقع‌گرایانه جلو می‌کند. مخصوصا در صحنه‌های اول که برف را زیر آفتاب بیابان می‌بینیم. اما در بیشتر صحنه‌هایی که با نور شدید و سایه و شب سر و کار داریم‌، انیمیشنی بودن کار بیشتر مشخص می‌شود که البته این را جزو ضعف نمی‌گذارم. فضای کار ترکیبی است از دنیای جنگ‌های ستاره‌ای و مدمکس که البته نمونه دیگرش را در سریال مندلورین که آن هم در دنیای جنگ‌های ستاره‌ای میگذرد دیده‌ایم. برف در بیابان صحنه‌های درگیری و اکشن دارد اما فکر می‌کنم بیشتر حرفش درباره تنهایی و سپس با هم بودن است.

این موضوع‌ها با این ژانر گره خورده است و این قسمت هم کمی تا قسمتی توانسته است این حس را به ما هم منتقل کند.

اپیزود پنجم سریال Love, Death & Robots

The Tall Grass؛ ساخته‌ی Simon Otto

نام این قسمت اول از همه چیز من را یاد فیلم In the Tall Grass انداخت. فیلمی که دو سال پیش از نتفلیکس پخش شد. ساخته‌ی وینسزو ناتالی که اقتباسی بود از داستانی مشترک نوشته استیون کینگ و پسرش جو هیل. و اتفاقاتی که در این انیمیشن می‌افتد آن چنان هم بی ربط به داستان کینگ نیست. هر دو دلهره آور هستند. هر دو با موضوعات ماورایی سر و کار دارند و هر دو هم در میان چمنزاری بلند اتفاق می‌افتد.

این قسمت هم مانند بیشتر قسمت‌های فصل دوم این سریال بیشتر فضاسازی دارد تا پرداخت ایده. داستانش ویژگی اصیلی ندارد. حس می‌کردم بارها چنین چیزی را در فیلم‌ها و یا سریال‌های مختلف دیده‌ام. شاید بهتر بود از این قطار که هر بار به طرزی مرموز در میان راه و بین این چمنزار متوقف می‌شود استفاده بهتری کرد.

یکی از ایراد‌های این اپیزود نجات لحظه آخری شخصیت است که اتفاقا در اپیزود بهتر برف در بیابان هم چنین چیزی را دیدیم. آمریکایی‌ها استاد نجات لحظه آخری هستند و تا آخرین روزی که فیلم بسازند همچنان از این حربه فیلمنامه‌ای استفاده می‌کنند و کک کسی هم نمی‌گزد. از لحاظ داستانی هم ایراد دیگرش مامور قطار است که بیشتر از اینکه به قطار ربطی داشته باشد، مامور و مسئول توضیح دادن ابهامات داستانی است. در چند ثانیه آخر اپیزود رسما او است که دارد برای شخصیت اصلی (و تماشاگران) توضیح می‌دهد که داستان اپیزود از چه قرار است و در این چمنزار چه خبر است.

اپیزود ششم سریال Love, Death & Robots

All Through the House؛ ساخته‌ی Elliot Dear

راستش در اوایل این اپیزود که خیلی هم کوتاه است، زود قضاوت کردم و گفتم این هم یک داستان کلیشه‌ای دیگر. اما خوشبختانه اشتباه کردم و این قسمت تبدیل شد به یکی از بهترین‌های این فصل. قصه خواهر و برادر کوچکی که شبی در کریسمس از خواب بیدار می‌شوند و متوجه می‌شوند که بابانوئل به خانه‌شان آمده است. اما این بابانوئل مثل بقیه بابانوئل‌ها نیست.

در همان اولین نگاه به نظرم رسید که انگار یا تیم برتون این انیمیشن را ساخته است یا گیرمو دل تورو. تمام المان‌های فانتزی این دو کارگردان در این کار حضور دارد. اما یکی از صحنه‌های جالبش ادای دین به فیلم بیگانه 3 ساخته‌ی دیوید فینچر بود. این اپیزود کوتاه اما دوست داشتنی واقعا ارزش دیدن دارد.

 

اپیزود هفتم سریال Love, Death & Robots

Life Hutch؛ ساخته‌ی Alex Beaty

این هم دومین اپیزود هایپر ریالیستیک فصل دوم. وقتی بعضی اپیزود‌های این سریال را می‌بینم بیشتر حس این را دارم که ریدلی اسکات (کارگردان بیگانه، مریخی، پرومتئوس) تهیه کننده این سریال باشد تا دیوید فینچر. این قسمت بیشتر از همه چیز من را یاد آثار اسکات انداخت. اما در همین حد هم باقی ماند. به جز تکنیک واقعا دیدنی انیمیشنی سریال که واقعا در برخی صحنه‌ها حس می‌کردم دارم یک فیلم سینمایی می‌بینم، دیگر نکته جذاب دیگری پیدا نکردم.

رباتی که به دنبال یک فضانورد افتاده است و میخواهد او را از پا دربیاورد. و درگیری بین انسان و ربات هم آن‌قدر نفس‌گیر و هیجان انگیز نبود که بخواهد حسی در من بیننده ایجاد کند.

اپیزود هشتم سریال Love, Death & Robots

The Drowned Giant؛ ساخته‌ی Tim Miller

سومین انیمیشن واقع‌گرای این فصل و آخرین اپیزود. این اپیزود را هم خود تیم میلر ساخته است. در فصل اول یکی از عجیب‌ترین اپیزود‌ها را ساخته بود که ترکیبی بود از بازیگران زنده و انیمیشن، و این جا هم به نظرم عجیب‌ترین اپیزود فصل دوم را ساخته است. غول غرق شده یک شروع جذاب دارد. به جای اینکه دریا، جسد وال یا نهنگی عظیم الجثه‌ای را به لب ساحل بیاورد، یک انسان غول پیکر را آورده است.

گالیوری که مرده است و اهالی لی لی پوتی که بدون اینکه بخواهند او را دستگیر کنند، فقط از روی جنازه‌اش بالا و پایین می‌پرند. این قسمت روند آرامی دارد. به جز همان اتفاق عجیب اول، دیگر با نریشن‌های مردی دانشمند طرف هستیم که با طرز غریبی با این جسد بزرگ لب ساحل ارتباط برقرار کرده است. با اینکه هیچ اتفاق عجیب و غریب دیگری در این اپیزود نمی‌افتد و همه چیز به آرامی تمام می‌شود، اما به هیچ عنوان حوصله سر بر نیست. دیدنش حس خوبی دارد. انگار که من هم دارم همراه شخصیت اصلی درباره این جسد عجیب فکر میکنم و فکرم آرام‌تر است.

نمی‌دانم این قسمت قرار است نمادی از وضعیت جوی کره زمین و گرمایش هوا باشد یا نه. اما به نظرم این طور رسید. انگار که قرار نیست فقط حیوانات از بین بروند. انسان‌ها هم به همین راحتی می‌توانند نابود شوند. شاید آن جسد غول پیکر ما انسان‌های زمین بودیم که از بین رفتیم و جسد یکی از ما به ساحلی رسیده است که مردمان کوچک در آن زندگی می‌کنند.

The Review

فصل دوم عشق، مرگ + ربات‌ها

فصل دوم عشق، مرگ + ربات‌ها شاید به اندازه فصل اول جذاب نباشد. اما زیاد هم مایوس کننده نیست و همچنان می‌توانیم به راحتی منتظر فصل‌های جدید و ایده‌های بهترش باشیم.

[تعداد: 0   میانگین:  0/5]
مشاهده بیشتر

علی زمانی

نکسوس نیوز پر ببینده‌ترین مجله‌ی اینترنتی فارسی‌زبان در حوزه‌ی فناوری است نکسوس نیوز بهمن ماه 97 شروع به کار کرد و به منبع اخبار تکنولوژی، مقالات راهنمای خرید، بررسی محصول و مقالات تحلیلی تبدیل شد. نکسوس نیوز مورد اعتمادترین رسانه برای رویدادهای فناوری، بررسی گجت‌ها و پوشش نمایشگاه‌های داخلی و خارجی برای کاربران ایرانی است.نگاه بی‌طرفانه به رویدادهای داخلی و خارجی، نوشتن صریح و ساده و انتقال سریع رویدادها، ارزش‌های تیم صمیمی ما هستند و افتخار داریم که ماه به ماه نه تنها بر شمار مخاطبان ما افزوده شده بلکه نرخ حضور و درگیری شما با مطالب‌مان در قالب بازخوردها و نظرات هم رشدی بی‌وقفه داشته است. بلکه همچنان خواهد کوشید در عصر جدیدی از حیات کشورمان بیشتر و بهتر در قلب رویدادهای فناوری ایران و جهان حضور داشته باشد. با نکسوس نیوز همراه باشید تا با یکدیگر مرزهای جدیدی از حیات مدرن، شفاف و دوستانه دیجیتالی را تجربه کنیم. حالا ما این‌جاییم. آمده‌ایم چشم‌انداز فردا را برای‌تان ترسیم کنیم. با نکسوس نیوز فردای دنیای فناوری برای‌تان روشن‌تر می‌شود.

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
بستن
رفتن به نوار ابزار