نقدوبررسی فیلم وسریال
بررسی و نقد فیلم Those Who Wish Me Dead | غرق شدن در آتش
«آنها که آرزوی مرگ مرا دارند» در بسیاری جهات مشابه آثار پیشین تیلور شریدان است و همان الگوها و اهداف را دارد، اما سوال این است که چقدر در اجرای آنها موفق بوده است؟ با بررسی و نقد فیلم Those Who Wish Me Dead همراه ما باشید.
همانند فیلم «اگر سنگ از آسمان ببارد» (Hell or High Water) و روایت داستان دو گروه سارقان و پلیسها یا مانند «سیکاریو» (Sicario) و پرداخت کوتاه به پلیس فاسد یا مجرم در کنار تمرکز اصلی داستان روی پروتاگونیست، فیلم «آنها که آرزوی مرگ مرا دارند» نیز متشکل از چند خط داستانی در زاویه دیدهای مختلف است. هانا (آنجلینا جولی) در هم شکسته، مغموم و فراری از گذشته که سعی میکند با نجات دادن کانر، از عذاب مرگ کودکان در آتشسوزی گذشته رهایی یابد. کودکی بیپناه که از قاتلان فیلم فراری است، پلیس درستکار و همسرش شجاعش که به مبارزه با قاتلان میروند و قاتلانی مزدور که ماموریت مییابند اهداف خود را به قتل برسانند. زوج پروتاگونیست بزرگسال در کنار کودک فراری و بیسرپرست از کهنالگوهای داستانهای مختلف از جمله داستانهای جادهایاند؛ چه در ادبیات، مانند مایلز هندن و ادوارد در «شاهزاده و گدا» (The Prince and the Pauper) یا ژانوالژان و کزت در «بینوایان» (Les Miserables) و چه در سینما، مانند چاپلین و کودک در فیلم «پسربچه» (The Kid) یا لئون و ماتیلدا در «لئون حرفهای» (Léon: The Professional).
با این حال در وسترنها یا بهتر است بگوییم وسترنهای متاخر و نئو-وسترنها -با ویژگی فیلمهای جادهای- بیشتر از قبل شاهد این رابطهایم؛ کودکی بیپناه که تنها در آغوش قهرمان بزرگسال امنیت و محبت خانواده را مییابد و بزرگسالی که بازماندهای است از گذشتهای دردناک و تلخ و تنها با نجات کودک تسلی و رستگاری درونی مییابد. اگرچه این دو فرد در ظاهر یا سن تفاوت دارند، اما شالوده و ویژگیهای سازندهشان مشترک است؛ فرار از گذشته و دست و پنجه نرم کردن با ترکشهای آن و همراهی در مسیری منتهی به بلوغ هر دو نفر. چه در نئو-وسترنی مانند «لوگان» (Logan) که با مولفههای ابرقهرمانی و کامیکی در هم آمیخته شده بود و چه در وسترنهایی چون «شجاعت واقعی» (True Grit)، این گونه روابط به کار گرفته میشوند و در طول سالیان و گذر زمان هرگز دچار انقضا یا تکرار نشدهاند (چه بسا که این نوع داستان امروزه در بازیهای ویدیویی نیز مورد استفاده قرار میگیرد).
هشدار: متن حاوی اسپویلر است و به وقایع مهم داستان اشاره میشود.
با توجه به علاقه شریدان به استفاده از مولفههای وسترن در فیلمنامههایش (تقابل عدالت و فساد میان پلیسها و جنایتکاران در «سیکاریو» و گذر زمان و منسوخ شدن کابویها و کلانترها در «اگر سنگ از آسمان ببارد»)، میشد حدس زد که شریدان در فیلم Those Who Wish Me Dead هم به الهامات و ایدههای دیگری از سینمای وسترن و ساخت نئو-وسترنی جدید میرود. اما مشکل اصلی فیلم، سطحی و دم دستی بودنش در استفاده از این ایدهها و الهامات و رگهها است. فیلم به همین سبب، نه به زیرژانر هدفش نزدیک میشود و نه میتواند تریلر اکشن خوبی باشد.
جز چند صحنه معمولی و کوتاه چیزی درباره قهرمان خسته و درمانده و اندوهگین فیلم نمیبینیم. گذشتهاش چه تاثیری بر او داشته؟ چه تلخیها و دردهای درمانناپذیری در او شکل گرفته؟ زندگی جدیدش چگونه است؟ فیلم Those Who Wish Me Dead عجله میکند به سمت ساخت اکشنها و تیراندازیهایش برود. این شخصیت بهظاهر شکسته چگونه قرار است در ذهن مخاطب شکل بگیرد اگر سازنده اهمیتی نمیدهد که به غم او بپردازد و تنها پهلوان بازیهای اکشنش را میخواهد؟ تنها چند صحنه کابوس دیدن و بیپروایی قرار است او را شکل دهند؟ تجربههای PTSD او چگونه قرار است به مخاطب القا شوند؟
آنتاگونیستهای فیلم Those Who Wish Me Dead نیز بیشتر به بَدمنهای فیلمهای کمدی اسلپاستیک میمانند که مدام به یکدیگر برمیخورند و در مواجهه با هر مشکلی، فضاحتی جدید به بار میآورند؛ نیکلاس هولتی که نه شمایل یک قاتل را دارد و نه در اجرای یک شرور موفق است و آیدان گیلنی که صرفا به پاس نقشهای شرور پیشینش انتخاب شده. فیلم حتی به خودش زحمت نمیدهد که علت این هیاهو و کشتار را مشخص کند؛ اطلاعات محرمانه و خطرناکی که قاتلان در تمام طول فیلم به سبب آن آمدهاند چه هستند؟ صرفا با چند عبارت نظیر «کار خوب» و «اطلاعات مهم» بناست به میزان اهمیت آن پی ببریم؟
نماهایی دور و معرف از جنگلهای برفی و برفهای خونین وایومینگ (رودخانه ویند) و بیابانهای طلایی و بیرحم مکزیک و ال پاسو (سیکاریو) و دشتهای وسیع و جادههای طویل و شهرهای غرق در سکوت تگزاس (اگر سنگ از آسمان ببارد) همگی نشاندهنده میزان تاکید مولف بر هویت محل وقوع داستاناند؛ این مکانها صرفا برای دوری از فضاهای شهری و ساخت فضایی نئو-وسترن مانند نیستند، آنها نه تنها در درونمایه فیلم اهمیتی بسزا دارند، بلکه خودشان نیز به عنوان بستر وقوع داستان که از هویتی شامل ویژگیهای تاریخی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار است، همانند یک شخصیت مهم در فیلم عمل میکنند.
نماهای مستندوار در سیکاریو و اهمیت آن در لحن و اتمسفر فیلم یا تاکید بر مسیر حرکت سارقان و برخورد کلانترها در اگر سنگ از آسمان ببارد همگی نشاندهنده سایه سنگین مولف و حاکی از آن بودند که مکان و لوکشین جای اکشن را گرفته است. در فیلم Those Who Wish Me Dead نیز شریدان باری دیگر چنین هدفی دارد اما مشابه دیگر اهدافش برای این فیلم، بازمیماند.
رودخانهها و جنگلهای مونتانا باری دیگر قرار است بخشی از هویت فیلم باشند اما نه کارگردانی برای محقق شدن این ایده تلاش میکند و نه فیلمنامه این اجازه را میدهد؛ به جز چند نمای کوتاه و دو سه دیالوگ نه چندان مهم (مانند نفرتورزی بی حد و مرز جک بلکول به کمپ) دیگر تلاشی دیده نمیشود و بدین ترتیب فیلم به یکی دیگر از اکشن تریلرهای بیهویتی تبدیل میشود که مکانهای متفاوت و زیبایش نه به چشم میآیند و نه در خود داستان تاثیرگذارند.
تعدد شخصیتهای فیلم Those Who Wish Me Dead میتوانست منجر به خلق موقعیتهایی جذاب و نفسگیر شود اما هر آنچه که در تقابل شخصیتها میتوان دید، زد و خوردی کلیشهای است؛ افراد داستان -که صرفا در حد تیپاند و به سطح شخصیت نمیرسند- در نهایت بیآنکه از پتانسیلشان در بروز یک موقعیت پیچیده اخلاقی یا تقابلی نفسگیر استفاده شود، گرد هم میآیند و داستان به مکاشفه یا کاتاستروفی نهاییاش میرسد. موقعیت اخلاقی مهم دوراهی پلیس اخلاقمدار و وفادار برای نجات خواهرزاده یا همسرش است اما با این حال هر دو نتیجه آن با تیر و ترقه بازیهایی معمولی به اتمام میرسد یا بهتر است بگویم هدر میرود.
محدودیتهایی زمانی و مکانی اصولا در القای حس سینمایی در یک داستان موثرند و میتوانند در یک فیلم تریلر هیجان و تعلیق ایجاد کنند؛ مصداق بارز آن در «اگر سنگ از آسمان ببارد» است که برادران سارق باید در یک روز به دو بانک بروند و کلانترها نیز در همان مسیر و زمان به انتظار آنها نشستهاند. به نوعی، فیلم توانست با تاکید روی مکان و زمان سرقتها، حس خطر و تعلیق را القا کند. با این حال در «آنها که آرزوی مرگ مرا دارند» نه مسیری که هانا و کانر طی میکنند مورد اهمیت واقع میشود و نه زمان رسیدن ایثن یا الیسن به برج (شکل گیری تقابل و موقعیت نهایی).
فیلم Those Who Wish Me Dead با وجود داشتن ایدههایی آشنا و مشابه آثار پیشین شریدان، ابدا در حد و اندازه نام خالقاش ظاهر نمیشود و حتی در مسیر تبدیل شدن به تریلری خوب یا سرگرم کننده هم شکست میخورد. از چند ویژگی مینیمالیستی برخوردار و یادآور برخی از تریلرهای اکشن دهه 80 و 90 میلادی است اما در نهایت چیزی نیست جز فیلمی فراموششدنی.
در این مطلب به بررسی و نقد فیلم Those Who Wish Me Dead پرداختیم. نظر شما کاربران همیشگی چیست؟ آیا از تماشای فیلم لذت بردید یا از آن خسته شدید؟ حتما نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
«آنها که آرزوی مرگ مرا دارند» با وجود داشتن ایدههایی آشنا و مشابه آثار پیشین شریدان، ابدا در حد و اندازه نام خالقاش ظاهر نمیشود و حتی در مسیر تبدیل شدن به تریلری خوب یا سرگرم کننده هم شکست میخورد. از چند ویژگی مینیمالیستی برخوردار و یادآور برخی از تریلرهای اکشن دهه 80 و 90 میلادی است اما در نهایت چیزی نیست جز فیلمی فراموششدنی.
نقاط قوت
- بازی آنجلینا جولی، جان برنتال، فین لیتل و مابقی شخصیتهای مهم داستان
نقاط ضعف
- فرم روایی ضعیف
- تدوین شلخته
- وجود سکانسهای اضافی و ناکارآمد